نام و نام خانوادگي: پ.خ.ف
فريباي عزيز من طي اين 2 روز با کمک آگاهي بخشي هاي شما متوجه بعضي خلاء ها درون شخصيت خودم شدم. فهميدم که چقدر من و نسل من مدعي هستيم، تا امروز من فکر مي کردم که اين فقط من هستم که فکر مي کنم لايق بهترينم، امّا ديدم که همه اين پندار را در درون خود دارند، اين چيز بدي نيست تا زماني که با دوز و کلک و زرنگ بازي همراه شود. در رابطه با ارتباط با پدر و مادرم ديگر نمي خواهم قضاوتي داشته باشم، مي خواهم دست از پافشاري بيهوده از هر چيز بردارم، مي خواهم ديگر از کسي توقع نداشته باشم، فهميدم اگر کسي کاري برايم انجام مي دهد وظيفه او نيست. هميشه فکر مي کردم، مگر مي شود کسي هم در دنيا باشد که با اين کيفيتي که من از درون سرم به دنيا نگاه مي کنم نگاه کند، مگر کسي به اندازه من زرنگ و باهوش است. ديدم که زيباترين کار بي ادعا بودن است. متواضع بودن امّا در عين حال مقتدر بودن. از همين لحظه که از اين درها بيرون بروم ديگه انسان قبل نيستم، بهتر است بگويم از همين لحظه ديگر آدم سابق نيستم، اين را هم مي دانم که ممکن است بعد از اين روز و گذر زمان فراز و نشيب هايي را تجربه کنم که اوضاع پيچيده اي پيدا کنم، امّا اين را مطمئن هستم که هيچ کدام از صحبت هاي شما را فراموش نکنم، سنجش از امروز چراغ راه من است.
1396/2/1